داستان فرار از مرگ برگرفته از مثنوی معنوی نوشته مولانا جلال الدین محمد بلخی است و توسط قصه دون به زبان روان امروزی برگردانده شده است. روزی آزادمردی ابتدای صبح با عجله نزد حضرت سلیمان (علیه السلام) رفت. در حالیکه رنگ و رویش از ناراحتی زرد شده بود و غمگین به نظر میرسید. سلیمان که مرد را در آن وضعیت دید… ادامه خواندن داستان فرار از مرگ
نویسنده: قصه دون
انشا درباره آلودگی هوا
در این مطلب چند انشا در مورد آلودگی هوا با مقدمه، بدنه و نتیجه گیری برای پایه های دبستان (یا ابتدایی) و متوسطه (راهنمایی و دبیرستان) آماده کردهایم. امیدواریم این مطلب در ارائه ایده های مناسب نگارش به شما کمک کند. انشا درباره آلودگی هوا برای پایه های ابتدایی مقدمه هوای آلوده یعنی هوای کثیف و ناسالم. هوای… ادامه خواندن انشا درباره آلودگی هوا
انشا درباره فداکاری
در این مطلب چند انشا در مورد فداکاری با مقدمه، بدنه و نتیجه گیری برای پایه های دبستان (یا ابتدایی) و متوسطه (راهنمایی و دبیرستان) آماده کردهایم. امیدواریم این مطلب در ارائه ایده های مناسب نگارش به شما کمک کند. انشا درباره فداکاری برای پایه های ابتدایی مقدمه فداکاری یعنی کسی به دیگران کمک کند یا کار خوبی… ادامه خواندن انشا درباره فداکاری
داستان یاد کردن از پادشاه
داستان یاد کردن از پادشاه برگرفته از حکایت پانزدهم باب دوم گلستان سعدی است و توسط قصه دون به زبان روان امروزی برگردانده شده است. پادشاهی فرد پارسا و پرهیزکاری را دید و از او پرسید: هیچوقت از ما یاد میکنی؟ پرهیزکار پاسخ داد: بله. هر وقت که خدا را فراموش میکنم به یاد تو میافتم. متن اصلی داستان یاد کردن… ادامه خواندن داستان یاد کردن از پادشاه
نورا و اتاق نیمه شب – بخش هفتم – سوفی و چارلی
زبون دراز با ناامیدی گفت: مثل اینکه اشتباه کردیم. نورا که نمیدانست به خاطر ناتوانی در دیدن نوشتههای کتاب باید خوشحال باشد یا ناراحت کتاب را بست و گفت: من که بهتون گفتم. دماغ دراز گفت: بانو خودتون رو دست کم نگیرید. به احساس ما و توانایی خودتون اعتماد کنید. همین که ما رو میبینید… ادامه خواندن نورا و اتاق نیمه شب – بخش هفتم – سوفی و چارلی
داستان دزدی از خانه دوست
داستان دزدی از خانه دوست برگرفته از حکایت چهاردهم باب دوم گلستان سعدی است و توسط قصه دون به زبان روان امروزی برگردانده شده است. روزی فرد نیازمندی گلیمی را از خانه دوستش دزدید. پادشاه که از موضوع باخبر شد دستور داد دست دزد را قطع کنند. صاحب گلیم به پادشاه گفت: من او را بخشیدم با او کاری نداشته باشید.… ادامه خواندن داستان دزدی از خانه دوست
نورا و اتاق نیمه شب – بخش ششم – سرزمین های هفت گانه
تاد تنها و نگران گوشه اتاق ایستاده بود: نورا اونجا یه سوسک بود. نورا نفس راحتی کشید. طولی نکشید که مادربزرگ و اِما هم از راه رسیدند و بعد هم پدربزرگ. پدربزرگ حشره ظاهرا بیآزاری که همین چند لحظه پیش باعث ترس تاد و نورا و البته مابقی ساکنین خانه شده بود را از اتاق… ادامه خواندن نورا و اتاق نیمه شب – بخش ششم – سرزمین های هفت گانه
داستان اشک یتیم و تاج پادشاه
داستان اشک یتیم و تاج پادشاه برگرفته از دیوان اشعار پروین اعتصامی است و توسط قصه دون به متن ساده و زبان روان امروزی برگردانده شده است. روزی پادشاهی از مسیری عبور میکرد. با دیدن پادشاه از هر کوچه و پشت بام فریاد شادی و خوشحالی مردم بلند میشد. در آن میان کودک یتیمی به جواهر روی تاج پادشاه اشاره… ادامه خواندن داستان اشک یتیم و تاج پادشاه
نورا و اتاق نیمه شب – بخش پنجم – بانوی تازه
تاد آن شب هم مثل شب قبل خیلی زود به خواب رفت. بازی با اسباب بازیهای جدیدش حسابی او را خسته کرده بود. طوری که برای شنیدن قصه های کتابی که از نورا قول خواندنش را گرفته بود هم بیدار نماند. نورا آن شب در رختخواب به عمه لیزا فکر میکرد. چرا عمه لیزا اجازه… ادامه خواندن نورا و اتاق نیمه شب – بخش پنجم – بانوی تازه
داستان شکر به خاطر مصیبت
داستان شکر به خاطر مصیبت برگرفته از حکایت سیزدهم باب دوم گلستان سعدی است و توسط قصه دون به زبان روان امروزی برگردانده شده است. پرهیزکاری را در کنار دریا دیدم که زخم عمیقی داشت و با هیچ دارویی بهبود پیدا نمیکرد. مدت ها با این زخم دست و پنجه نرم میکرد و با این وجود، مدام شکر خدای بزرگ را… ادامه خواندن داستان شکر به خاطر مصیبت