داستان یاد کردن از پادشاه

داستان یاد کردن از پادشاه برگرفته از حکایت پانزدهم باب دوم گلستان سعدی است و توسط قصه دون به زبان روان امروزی برگردانده شده است. پادشاهی فرد پارسا و پرهیزکاری را دید و از او پرسید: هیچ‌وقت از ما یاد می‌کنی؟ پرهیزکار پاسخ داد: بله. هر وقت که خدا را فراموش می‌کنم به یاد تو می‌افتم. متن اصلی داستان یاد کردن… ادامه خواندن داستان یاد کردن از پادشاه

داستان شکر به خاطر مصیبت

داستان شکر به خاطر مصیبت برگرفته از حکایت سیزدهم باب دوم گلستان سعدی است و توسط قصه دون به زبان روان امروزی برگردانده شده است. پرهیزکاری را در کنار دریا دیدم که زخم عمیقی داشت و با هیچ دارویی بهبود پیدا نمی‌کرد. مدت ها با این زخم دست و پنجه نرم می‌کرد و با این وجود، مدام شکر خدای بزرگ را… ادامه خواندن داستان شکر به خاطر مصیبت

داستان عابد عیب جو

داستان عابد عیب جو برگرفته از حکایت هفتم باب دوم گلستان سعدی است و توسط قصه دون به زبان روان امروزی برگردانده شده است. به یاد می‌آورم در دوران کودکی اهل عبادت و شب زنده داری بودم و نسبت به پرهیزکاری و پارسایی حریص و طمعکار بودم. شبی در کنار پدر مشغول عبادت بودم. تمام طول شب حتی لحظه ای نخوابیده… ادامه خواندن داستان عابد عیب جو

داستان زاهد دو رو

داستان زاهد دو رو برگرفته از حکایت ششم باب دوم گلستان سعدی است و توسط قصه دون به زبان روان امروزی برگردانده شده است. روزی مرد پرهیزکاری برای مهمانی به کاخ پادشاهی می‌رود. هنگام خوردن غذا، مرد پرهیزکار برای حفظ ظاهر از آن مقداری که دلش می‌خواست کمتر غذا خورد. هنگام نماز هم بیش از آن چیزی که عادت همیشگی‌اش بود… ادامه خواندن داستان زاهد دو رو