قصه پسربچه‌ای که از گوجه فرنگی خوشش نمی‌آمد!

قصه پسری که از گوجه فرنگی خوشش نمی‌آمد!

روزی روزگاری پسر کوچکی بود که گوجه فرنگی دوست نداشت. او از رنگ قرمز گوجه فرنگی ها خوشش نمی‌آمد. به همین خاطر همیشه گوجه فرنگی های غذایش را از داخل ظرف غذا جدا می‌کرد و از خوردن آنها خودداری می‌کرد.

یک روز پسرک در اتاقش خوابیده بود که با صدایی عجیب از خواب بیدار می‌شود. وقتی پسر کوچولو چشم‌هایش را باز می‌کند با یک گوجه فرنگی بزرگ داخل اتاقش روبرو می‌شود. گوجه به پسربچه سلام می‌کند. پسرک که می‌بیند گوجه فرنگی حرف می‌زند فوری به سمت در اتاق فرار می‌کند. اما هرکاری می‌کند نمی‌تواند در را باز کند. حتی تصمیم می‌گیرد فریاد بزند و از مادرش کمک بخواهد اما متوجه می‌شود صدایش هم گرفته است.

گوجه فرنگی با لبخند می‌گوید: از من نترس، من یک گوجه فرنگی معمولی نیستم و به همین خاطر می‌توانم حرف بزنم. پسربچه که چاره‌ای نداشت گوشه اتاق می‌نشیند. گوجه فرنگی ادامه می‌دهد: من فقط آمده‌ام درباره اهمیت خوردن غذای سالم با تو حرف بزنم. دوستانم به من گفته‌اند تو از گوجه فرنگی خوشت نمی‌آید. درسته؟ پسربچه که حالا ترسش کمتر از قبل شده بود با تکان دادن سر، حرف گوجه را تأیید می‌کند.

فایده های گوجه فرنگی

گوجه فرنگی پرسید: اما می‌دونی ما چقدر مفید هستیم و فایده داریم؟ پسرک به حرف آمد و گفت: نه. چه فایده‌ای؟! گوجه فرنگی جواب داد: بهتره بدونی گوجه فرنگی یکی از سالم‌ترین مواد غذاییه. من و دوستانم سرشار از ویتامین ها و مواد معدنی هستیم که برای سلامتی انسان ها ضروری‌اند. او همچنین به پسربچه گفت: گوجه فرنگی ها می‌توانند به پیشگیری از بیماری هایی مانند سرطان و بیماری قلبی کمک کنند.

پسربچه از شنیدن حرف های گوجه فرنگی شگفت زده شد و تصمیم گرفت مزه گوجه فرنگی را امتحان کند. او یک گوجه فرنگی کوچک از دوست سخنگویش گرفت و کمی از آن را چشید. از طعم خوب آن تعجب کرد و تمام گوجه کوچک را با خوشحالی خورد!

دوستی گوجه و پسرک

از آن روز به بعد، پسربچه گوجه فرنگی های داخل غذا را جدا نمی‌کرد و با علاقه، تمام غذایش را می‌خورد. او حتی با اجازه مادرش در حیاط خانه‌شان گوجه فرنگی کاشت. ولی هیچ‌کس در خانه‌شان از یک راز سردرنیاورد: اینکه چطور پسر کوچولو عاشق گوجه فرنگی شد؟ گاهی اوقات شب‌ها صدای خنده‌های پسربچه را از داخل اتاقش می‌شنیدند. اما هیچ‌وقت نفهمیدند او شب‌ها با یک گوجه فرنگی خوشمزه صحبت می‌کند!

نتیجه اخلاقی قصه

هیچ وقت از امتحان کردن چیزهای مفید نترسید. ممکن است از اینکه چقدر آنها را دوست دارید شگفت زده شوید یا از اینکه چرا زودتر آن‌ها را امتحان نکرده‌اید تأسف بخورید.

امیدواریم قصه آموزنده پسر بچه ای که از گوجه فرنگی خوشش نمی‌آمد! را دوست داشته باشید. خوشحال می‌شویم نظر یا پیشنهاد خودتون رو درباره این قصه برای ما و دوستان‌تان در بخش دیدگاه ارسال کنید.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *