داستان یاد کردن از پادشاه

داستان یاد کردن از پادشاه برگرفته از حکایت پانزدهم باب دوم گلستان سعدی است و توسط قصه دون به زبان روان امروزی برگردانده شده است. پادشاهی فرد پارسا و پرهیزکاری را دید و از او پرسید: هیچ‌وقت از ما یاد می‌کنی؟ پرهیزکار پاسخ داد: بله. هر وقت که خدا را فراموش می‌کنم به یاد تو می‌افتم. متن اصلی داستان یاد کردن… ادامه خواندن داستان یاد کردن از پادشاه

داستان نگرانی شیطان از توبه

داستان نگرانی شیطان از توبه براساس حکایتی از کتاب موش و گربه شیخ بهایی است. آنچه در ادامه این مطلب می‌خوانید بازنویسی ساده و امروزی این حکایت توسط قصه دون است. زمانی که آیه توبه بر پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم نازل شد، ابلیس از آن با خبر شد.… ادامه خواندن داستان نگرانی شیطان از توبه

انشا در مورد جشن تکلیف

در این مطلب چند انشا در مورد جشن تکلیف و تکلیف با مقدمه، بدنه و نتیجه گیری برای دختران و پسران دانش آموز پایه های دبستان (یا ابتدایی) و متوسطه (راهنمایی و دبیرستان) آماده کرده‌ایم. امیدواریم این مطلب در ارائه ایده های مناسب نگارش به شما کمک کند. انشا درباره جشن تکلیف برای دختران پایه های ابتدایی… ادامه خواندن انشا در مورد جشن تکلیف

انشا درباره از تو حرکت از خدا برکت

در این مطلب یک انشا در مورد ضرب المثل از تو حرکت از خدا برکت با مقدمه، بدنه و نتیجه گیری برای شما آماده کرده‌ایم. امیدواریم این مطلب در ارائه ایده های مناسب نگارش به شما کمک کند. انشا در مورد ضرب المثل از تو حرکت از خدا برکت مقدمه از تو حرکت از خدا برکت یکی… ادامه خواندن انشا درباره از تو حرکت از خدا برکت

داستان مارگیر و دزد مار

روزی مارگیری که دزدی ناشی هم بود ماری را که توسط مارگیر دیگری به دام افتاده بود می‌دزدد و پا به فرار می‌گذارد. دزد از اینکه توانسته بود مار را مفت و مسلم بدزدد خوشحال بود. اما بشنوید از صاحب مار که غمگین از دزدیده شدن مار، دست به دعا برمی‌دارد و از خدا می‌خواهد… ادامه خواندن داستان مارگیر و دزد مار

داستان مردی که سی سال بر قبر خود گریه می‌کرد!

روزی به اویس قرنی گفتند: مردی در این نزدیکی‌هاست که سی سال پیش قبری برای خود کنده، کفن خود را آماده کرده و از آن روز تا به حال کنار قبر گریه و زاری می‌کند. نه شب آرام می‌گیرد و نه روز. اویس می‌خواهد او را پیش آن مرد ببرند. وقتی اویس را نزد او… ادامه خواندن داستان مردی که سی سال بر قبر خود گریه می‌کرد!

انشا در مورد خدای مهربان

در این مطلب چند انشا در مورد خدای مهربان برای پایه های دبستان (یا ابتدایی) و متوسطه (راهنمایی و دبیرستان) برای شما آماده کرده‌ایم. امیدواریم این مطلب در ارائه ایده های مناسب نگارش به شما کمک کند. انشا درباره خدای مهربان برای پایه های دبستان یا ابتدایی مقدمه خدای مهربان همان خدایی است که ما… ادامه خواندن انشا در مورد خدای مهربان

انشا در مورد تشکر از دیگران

من دوست دارم از دیگران تشکر کنم. تشکر کردن یک رفتار خوب و پسندیده است. وقتی کسی به من کمک می‌کند یا کاری برایم انجام می‌دهد، به او می‌گویم ممنون. این کار باعث می‌شود آن فرد خوشحال شود و بداند که من قدرش را می‌دانم. تشکر کردن از دیگران نشان دهنده ادب ماست و یکی… ادامه خواندن انشا در مورد تشکر از دیگران

داستان عابد کم صبر و سگ گرسنه

روزی روزگاری عابدی در کوهی دور از مردم به تنهایی زندگی می‌کرد و روزهای خود را به روزه و عبادت خداوند مشغول بود. شب‌ها هم قرص نانی به دستش می‌رسید که نصف آن را برای شام می‌خورد و نصف دیگر را برای سحر نگه می‌داشت. به این ترتیب با قناعت زندگی خود را می‌گذراند و… ادامه خواندن داستان عابد کم صبر و سگ گرسنه

داستان دعای لیلی

لیلی (Lily) دختر جوانی بود که به خدا ایمان نداشت. او اینطور باور داشت که هر آنچه در زندگی اتفاق می‌افتد فقط یک اتفاق است و هیچ قدرت بالاتری وجود ندارد که بتواند این اتفاقات را کنترل کند. روزی برادر ده ساله‌اش هنگام برگشت از مدرسه تصادف می‌کند. پسرک به کما می‌رود. لیلی وقتی برادر… ادامه خواندن داستان دعای لیلی