داستان رضایت حسود – از گلستان سعدی

فرزند فرمانده لشکری را در سرای اغلمش (نام یکی از پادشاهان ایرانی) دیدم که فهم و عقل و هوشیاری فراوانی داشت و از همان دوران کودکی آثار بزرگی در پیشانی او آشکار بود. او به خاطر زیبایی ظاهری و باطنی که داشت مورد توجه پادشاه قرار می‌گیرد. چنان که توانایی و قدرت به فضایل است نه… ادامه خواندن داستان رضایت حسود – از گلستان سعدی

داستان پسر کوتاه پادشاه – از گلستان سعدی

پادشاهی بود که یکی از فرزندانش کوتاه قد بود و برادران دیگر برخلاف او بلند قد و دارای چهره ای زیبا بودند. پدر نیز با بی‌میلی به پسر کوتاه قامتش نگاه می‌کرد و او را پست و حقیر می‌دانست. پسر با هوشیاری و زیرکی سعی می‌کند چشم دل پدر را بیدار کند و می‌گوید: ای… ادامه خواندن داستان پسر کوتاه پادشاه – از گلستان سعدی