روزی پادشاهی بی انصاف از فردی پرهیزکار و خداترس پرسید: در میان عبادت ها کدام عبادت بهتر و پسندیده تر است. پرهیزکار گفت: بهترین عبادت برای تو خوابیدن در نیمه روز است تا مردم برای مدت کوتاهی هم که شده از آزار و ظلم تو راحت باشند.
ظالمی را دیدم که نیمه های روز خوابیده بود. گفتم این آشوبگری است که خواب باشد بهتر است. کسی که خواب بودنش بهتر از بیداریاش است چنان زندگی بدی داشته که مرده باشد بهتر است.
داستان پادشاه ظالم و بهترین عبادت برگرفته از حکایت دوازدهم باب اول گلستان سعدی است و توسط قصه دون به زبان روان امروزی برگردانده شده است. متن اصلی این داستان از گلستان سعدی را در ادامه میخوانید:
متن اصلی داستان پادشاه ظالم و بهترین عبادت از گلستان سعدی
یکی از ملوک بیانصاف پارسایی را پرسید از عبادتها کدام فاضلتر است گفت تو را خواب نیمروز تا در آن یکنفس خلق را نیازاری.
ظالمی را خفته دیدم نیمروز / گفتم این فتنه است خوابش برده بِه
وآنکه خوابش بهتر از بیداری است / آنچنان بد زندگانی مرده به